او دوست و همراه قدیس باسیل و دیگر قدیسان قرن چهارم بود و کتاب های فراوانی درباره ایمان نوشت که کلیسای مسیحیان ارتدوکس از آنها استفاده کرد، او با بسیاری از بدعت گذاری ها مقابله کرد از جمله آنکه در سال 381 در دومین شورای کلیسایی شرکت کرد . او با تعالیم غلطی که شامل تعالیم آریانیسم بود مخالف بود و همیشه از کلیسای مسیحیان ارتدوکس دفاع می کرد و از پادشاه خواست که آنها را بیرون رانند در یک مجلس که قدیس آمفیلکیوس در نزد پادشاه بود پادشاه پسر خود را نزد خود فراخواند اما قدیس به او توجهی نکرد و پادشاه خشمگین خواستار برخورد با قدیس شد قدیس به پادشاه گفت شما حاضر نیستید بی توجهی به فرزندتان را تحمل کنید چگونه توقع دارید من با بدعت های غلطی که به عیسی مسیح پسر خدا روا می دارند کنار بیایم، پادشاه متوجه خرد قدیس شد. در سال 395 به استراحت جاودانی در خداوند روحش را به خدا تسلیم کرد
