هردوی قدیس مناس و هرماگنوس در آتن بدنیا آمدند و در قسطنطنیه بزرگ شدند، مناس به خاطر در ظاهر مسیحی نبود اما ایمان محکمی به مسیح در قلبش داشت، او یک سخنران شناخته شده بود که بسیار زیبا سخن می گفت.
در زمانی که بین مسیحیان و کافران اختلافات شدیدی در گرفت پادشاه تصمیم گرفت که برای آرام کردن ماجرا قدیس مناس را به آنجا بفرستد، مناس به آنجا رفت و علنا ایمان خود را به مسیح ابراز کرد.
پادشاه که با خبر شد هرماگنوس را برای دستگیری او به اسکندریه فرستاد، هرماگنوس او را بسیار شکنجه کرد و در زندان انداخت اما مسیح بر مناس ظاهر شد و او را از درد شفا داد، هرماگنوس مانند مناس یک مسیحی شد و در نهایت پادشاه یوگرافوس را برای غلبه کردن بر آنها فرستاد. یوگرافوس زمانی که نزد پادشاه برگشت فریاد زد که منم یک مسیحی هستم. در نهایت تمامی آن سه نفر به اعدام محکوم شدند و روحشان را تسلیم پادشاهی خداوند کردند.
برگشت