
در زمان جولیان در شهر تریس یک جوان خدمتکاری به نام امیلیان بود که خدمتکار فرماندار آنجا محسوب می شد، زمانی که امپراطور جولیان دستور به کشتار مسیحیان داده بود به آنجا وارد شد و وقتی در آن شهر هیچ مسیحی را پیدا نکرد بسیار خوشحال شد و جشنی را به پا ساخت اما در آن شب امیلیان به معابد رفت و تمام بت ها را شکست، صبح که مردم آنجا در تعجب کامل بودند یک روستایی را که در کنار معابد دیده شده بود دستگیر کردند اما سنت امیلیان که مشاهده کرد فردی بی گناه دستگیر شده نزد پادشاه رفت و گفت که من مسیحیهستم و تمام آن کار من بوده پس او را آزاد کنید و من را محاکمه کنید. در سال 362 سنت امیلیان به شهادت رسید. روحش جاودانه باد
برگشت