
این خواهر و برادر در نیکومدیا در زمان امپراطوری ماکسیمیان زندگی می کردند در روزی که سنت یولامپیوس به شهر وارد شد تا نانی تهیه کند مشاهده کرد که مسیحیان چگونه شکنجه و کشته می شوند، سنت یولامپیوس جوان به این کار اعتراض کرد و او محکمه آوردند وقتی قاضی از او خواست که ایمانش به مسیح را انکار کند او از قاضی خواست که ایمان اشتباهش را به پرستش بت ها انکار کند، سنت یولامپیوس را به شکنجه های سختی محکوم کردند وقتی خواهرش یولامپیا با خبر شد آنجا رفت و گفت من هم مسیحی هستم و او در کنار برادرش شکنجه و به شهادت رسیدند. روحشان در جاودانگی نزد خداوند ساکن گشت
برگشت