
او یک یتیم در شهر سالونیکی بود که به مسیح ایمان داشت اما همسر او یک یهودی بود و مدام از ماترونا درخواست میکرد که ایمانش را به مسیح نفی کند و به کنیسه برود.
اما در زمانی که همسر او متوجه شد که به جای کنیسه رفتن او به کلیسا می رود بسیار خشمگین شد اما ماترونا پاسخ داد که در کلیسا خداوند زنده هست بنابراین همسر یهودی او ماترونا را در خانه اش حبس کرد تا او از گرسنگی در گذشت و بدن او را از بالای خانه به پایین انداختند اما مسیحیان پیکر شهید ماترونا را برداشتند و دفن کردند و کلیسایی را در مزار او تاسیس کردند. روحش در آرامش ابدی خداوند
برگشت